...شايد يه وبلاگ

چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.

هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت: آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.

راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” .

چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.

راننده با دیدن اسکناس گفت: “گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم!”



نظرات شما عزیزان:

پت و مت
ساعت12:58---11 مهر 1391
خیلی جالب وخنده دار بود

حانیه
ساعت2:42---11 شهريور 1390


mohamad
ساعت23:45---10 شهريور 1390
یعنی انقدر خنگ بوده نشناختتش؟پاسخ: پ نه پ شناخه بهش فحش داده

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 10 / 6 / 1390برچسب:, :: 23:24 :: توسط : بهزاد

درباره وبلاگ
خدايا ؛ کسي را که قسمت کس ديگريست، سر راهمان قرار نده... تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد... و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 171
بازدید دیروز : 442
بازدید هفته : 630
بازدید ماه : 1961
بازدید کل : 266079
تعداد مطالب : 462
تعداد نظرات : 1023
تعداد آنلاین : 1